˙•٠•●Lღnly Bღy

یک روز یک پسر و دختر جوان دست در دست هم از خیابانی عبور میکردند
جلوی ویترین یک مغازه می ایستند
دختر:وای چه پالتوی زیبایی

پسر: عزیزم بیا بریم

 

بقیه داستان در ادامه مطلب..!

.. راستی دوستای گلم نظر یادتون نره ..

 


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:داستان های عاشقانه,ساعت 16:30 توسط sajjad|

دختری بود نابینا که از خودش تنفر داشت
نه فقط از خود ، بلکه از تمام دنیا تنفر داشت اما یکنفر را دوست داشت
دلداده اش را با او چنین گفته بود:

« اگر روزی قادر به

 

بقیه داستان در ادامه مطلب..!
.. راستی دوستای گلم نظر یادتون نره ..
 


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:داستان های عاشقانه,ساعت 16:25 توسط sajjad|

پسر به دختر گفت اگه یه روزی به "قلب" احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم

تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر

 

 

 
بقیه داستان در ادامه مطلب..!
.. راستی دوستای گلم نظر یادتون نره ..
 
 
 

 


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:داستان های عاشقانه,ساعت 16:20 توسط sajjad|

 

 

ندیده بودم تو را ، کاش آن روز که در وجود من طلوع کردی از تو روی برمیگرداندم تا در سایه وجود خود بمانم.
کاش نمی خندیدی و مرا به گریه مهمان میکردی ، قبل از آن دلخوشی تلخ که بر سر سفره اش نشستیم.
کاش تو را دیگر نمی دیدم ، کاش خزان تو را زودتر از من میگرفت.
اکنون جدایی بین ماست و دیوار تنهایی در کنارم، بر سرم سقف ندامت و در زیر پایم فرش حماقت.
الهی خزان شود زندگیت و طوفان ، سبزی بهار زندگیت را به زردی خزان برساند ، که بهار زندگیم را خزان کردی.
به دیدارم نیا، حتی در تنهایی ذهنم. که دیگر نمی خواهم حتی در رویاهایم با تو باشم. هر روز تنهاتر از دیروز ، هر لحظه خوشحال تر از قبل که دیگر نمی بینمت. اصلاً کاش هرگز ندیده بودم تو را..!

 

 

نوشته شده در دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:دل نوشته,جملات عاشقانه,ساعت 16:5 توسط sajjad|

 

با این که رفتی از پیشم تو هنوزم عاشقمی

می دونم پشیمونی هنوزم تویِ فکرمی

هنوز دوسَم می داریُ دلداده یِ عشقمونی

دلت برام تنگ شده وُ دلباخته و پشیمونی

می دونم پشیمونی

با این که رفتی از پیشم تو هنوزم عاشقمی

می دونم پشیمونی هنوزم تویِ فکرمی

هنوز دوسَم می داریُ دلداده یِ عشقمونی

دلت برام تنگ شده وُ دلباخته و پشیمونی
.
.
.
غرورُ بشکنُ برگرد برگرد هنوزم دیر نیست

هنوزم این دلِ خسته عاشقِ وُ دلگیر نیست
 عکس عاشقانه
 

 

نوشته شده در دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 10:40 توسط sajjad|

 

میترسم بمیرم و نتوانم تو را در آغوش بگیرم
نگذار که با حسرت یک لحظه گرفتن دستهایت بمیرم.
میترسم بمیرم و نتوانم به تو ثابت کنم که عاشقت هستم ،
میترسم روزی بیایی و بگویی که من لایقت نیستم.
مرا در حسرت عشقت نگذار ، بگذار تا زنده ام تو را حس کنم ،
تو را در آغوش بگیرم و نوازش کنم.
میترسم بمیرم و نتوانم لبهایت را ببوسم ، نمیخواهم در حسرت طعم شیرین لبهایت بسوزم.
دنیا بی وفاست ، می ترسم این دنیای بی وفا مرا از تو بگیرد، میترسم همین روزها قلبم آرام بمیرد.
بگذار در این دو روز دنیا به اندازه ی یک دنیا نگاهت کنم ، بگذار به اندازه ی یک عمر تو را در آغوش بگیرم و با تو درد دل کنم.
میترسم همین لحظه ، همین فردا ، همین روزها لحظه ی مرگم فرا رسد.
یک مرگ پر از حسرت ، یک مرگ پر از آرزو و امید.
تنها حسرت و آرزوی من در آن لحظه تویی و حضورت در کنارم است.
تنها حسرت من در آن لحظه نگاه به چشمهای زیباست است.
در این دو روز دنیا بیا در کنارم ، از عشق بگو برایم ، گرچه سیر نمیشوم از لحظه های با تو بودن، اما هیچگاه نمیمانم در حسرت عشقت..!

عکس عاشقانه
 
نوشته شده در دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 10:39 توسط sajjad|

 

هنوز صدای قدم هایت را پشت سرم می شنوم

 
که همچون غریبه ای مرا بی تفاوت دنبال می کنی

  
ومن این چنین پیش خود می پندارم که هنوز

   
با گام هایت مسیرمرا دنبال می کنی ولی افسوس

    
مرگ بر دوراهی ها ، لعنت بر هرچه بیراهه است

     
آری به اولین دوراهی که رسیدیم دیگر صدای قدم هایت نیامد

      
تو رفته بودی همه گفتند که تو عابری بیش نبودی
 
        ولی من میگویم دوراهی ها تورا ازمن ربودند
 
لعنت بر دوراهی ها...
 

 

نوشته شده در دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 10:37 توسط sajjad|

 

میدونی تنهایی کجاش درد داره؟
انکارش...
 
من تمام راه را با سر ندوئیدم که تو رو تو آغوش او ببینم...!
 
نبودنت را از روی خط ایرانسلم می فهمم که مدت هاست نیاز به شارژ مجدد نداره!!!

 

نوشته شده در دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 10:36 توسط sajjad|

 

چرا هر شب تورو دارم؟

بدون اینکه حتی یک نفس از من جدا باشی

چرا تو جاده گم می شم؟

بدون اینکه حتی یک نفس پیدا شی

چرا از بی تو می ترسم

همش دستات و می گیرم

تو ماه و بردی از شب هام

من از بی ماه، می میرم
 
واسه چی

تو هنوز توی عمق ترانه ها می

واسه چی

واسه چی

توی هر نفسم تو هنوز باهامی

واسه چی

مگه نه اینکه دستام و ول کردی

نذاشتی با تو دنیام و بسازم

تو را هر شب به این جاده ی تاریک و نمناک

واسه چی… می بازم؟
 
چرا این جاده می پیچه؟

همه اش سمت یه بی راهه

چرا من از تو جا موندم؟

چرا دنیا پر از راهه؟

چرا دستامو ول کردی؟

چرا خواستی که تنها شم؟

نمی بینی که عمر من

مثه یه قصه کوتاهه

مثه یه قصه کوتاهه
 

عکس عاشقانه

نوشته شده در دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 10:34 توسط sajjad|

 

آدمــها کنــارت هستند . . . تا کـــی؟ تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند! !
از پیشــت میروند یک روز . . . کدام روز ؟ وقتی کســی جایت آمد!
دوستــت دارند تا چه موقع ؟ تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند ...
میگویــند عاشــقت هســتند برای همیشه ! نه . . . ! فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام شود. . . و این است بازی باهــم بود
ن..!

عکس عاشقانه

نوشته شده در دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب: دل نوشته,ساعت 10:25 توسط sajjad|


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 6 شهريور 1391برچسب:داستان های عاشقانه,ساعت 15:24 توسط sajjad|


ادامه مطلب
نوشته شده در دو شنبه 6 شهريور 1391برچسب:داستان های عشقولانه,ساعت 15:22 توسط sajjad|

!..چه زیباست روزی که در کنار تو سپری شود
چه دل رباست شبی که در آغوش تو سحر شود
چه رؤیائیست بوسه ای که از لبان تو گرفته شود
و چه آتشین است نگاهی که از چشمان تو شعله زند
چه فتنه انگیز است زمزمه خوش آواز تو که در قلب محزون من می نشیند
چه زیباست لبخندی که بر لبان تو دیده شود
و چه دلنشین است سرودی که توسط تو خوانده شود..!
 
 
صمیمانه ترین آرزوهایم را همچون سبدی از گل های یاس سپید
نثار دستهای مهربانت میکنم...
 
 
نوشته شده در دو شنبه 6 شهريور 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 14:51 توسط sajjad|

 

بنام تک نوازنده گیتار عشق
 
!..من کلبه ی خوشبختی تو را روزی با گلهای
شوقم فرش خواهم کرد و برایت سایبانی از جنس پناه پروردگارت خواهم ساخت و قشنگترین لحظه هایم را به پای ساده ترین دقایقت خواهم ریخت تا باز هم بدانی که من عاشقترین پروانه ات بوده ام و مجنون ترین دیوانه ات هستم..!

  

نوشته شده در دو شنبه 6 شهريور 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 14:38 توسط sajjad|


آخرين مطالب
» چشمها بیشتر از پنجره ها میفهمند …
» مَـــن فــقــط مــنــم
» هنوز برایت می نویسم.
» با عشقت مثل چتر رفتار نکن …
» تمام خستگی هایت را یکجا میخرم!!!
» دلتنـــــــــــــــــگي ...
» بــرخی آدمها ...
» چه ساده ...
» زمان ...
» عشق
» تنهایی سخته
» دیوار مجازی
» بعضی حرفا
» برگرد...
» دیوونگی
» نیمکتهای پارک
» دهانت ...
» نامردیست
» در انتظار ...

Design By : Pichak