˙•٠•●Lღnly Bღy

 

 

ندیده بودم تو را ، کاش آن روز که در وجود من طلوع کردی از تو روی برمیگرداندم تا در سایه وجود خود بمانم.
کاش نمی خندیدی و مرا به گریه مهمان میکردی ، قبل از آن دلخوشی تلخ که بر سر سفره اش نشستیم.
کاش تو را دیگر نمی دیدم ، کاش خزان تو را زودتر از من میگرفت.
اکنون جدایی بین ماست و دیوار تنهایی در کنارم، بر سرم سقف ندامت و در زیر پایم فرش حماقت.
الهی خزان شود زندگیت و طوفان ، سبزی بهار زندگیت را به زردی خزان برساند ، که بهار زندگیم را خزان کردی.
به دیدارم نیا، حتی در تنهایی ذهنم. که دیگر نمی خواهم حتی در رویاهایم با تو باشم. هر روز تنهاتر از دیروز ، هر لحظه خوشحال تر از قبل که دیگر نمی بینمت. اصلاً کاش هرگز ندیده بودم تو را..!

 

 

نوشته شده در دو شنبه 1 آبان 1391برچسب:دل نوشته,جملات عاشقانه,ساعت 16:5 توسط sajjad|

 

 

امشب ب مهمانی تو می آیم
 
نه چشمان فریبنده ات و نه لبان تبدارت را می خواهم...
 
مرا آغوشی ب وسعت دستانت کافی است
 
سرم را روی شانه ات بگذارمو...
 
دوستت دارم را از لبانم جاری کنم..!
 
 
 

 

نوشته شده در جمعه 28 مهر 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 16:26 توسط sajjad|

 

فـــرامــــوش کــــردنت کــــار سختــــی نیــــست

کـــافیــــست دراز بــکشــــم

چشــــم هـــایــــم را ببنــــدم

و بـــــرای همیشـــــه

بمیـــــ ــــــرم
..!
 
 
 

نوشته شده در جمعه 28 مهر 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 16:0 توسط sajjad|

 

اوج دلتــنگــی وقتــیه کــه


نــه میتــونی صداشــو بــشنوی،


نــه میتــونی ببیــنش ،


فقــط بایــــد به عکــسی کــه تــو


پــروفایــلش گــذاشتــه نگــاه کنــی .
 
یـ ـهِ جـور ِقـَشـَنگی دِلَـم تـَنگـِتـه     دلم برات تنگ شده
 
اینوبدون هرجاباشی دوستت دارم
 
تاخیالت به سرم میزنه

گریم می گیره

آروم آروم

دل تنگم داره

بی تومی میره..!
 

 

نوشته شده در جمعه 28 مهر 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 15:41 توسط sajjad|

 

 
امشب برايت مي نويسم

امشب که شبي است ساکت و زيبا

چشمانم را مي بندم

لبخند مي زنم

لبخند ميزنم به شکوه اين شب

که به ياد توام باز

و باز ... و هميشه

مي انديشم آيا لحظه اي هست که به ياد تو نباشم

مي انديشم به وقت اندوه

به وقت گريه

به وقت دلتنگي

به وقت خنده

و مي بينم

که يادم چه وفادار بوده به يادت

امشب برايت مي نويسم

امشب که به اندازه يک سرزمين

بينمان فاصله است

امشب که از روحم به من نزديکتري

مينويسم که دوستت دارم

آه خدايا

اين دوست داشتن را چقدر دوست دارم..!
 

 

نوشته شده در جمعه 28 مهر 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 15:38 توسط sajjad|

نوشته شده در جمعه 7 مهر 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 14:48 توسط sajjad|

 

گاهی خوب است آدم بداند وقتش رسیده "دست بکشد"

 "
رها کند"

که جنگیدن بس است ، ابله ماندن بس است

گاهی باید بگذاری سرنوش
ت بیاید ، روزگار خودی نشان بدهد

همه چی دست به دست هم دهد تا اوضاع رقم بخورد....

و

تو

ساکت و سرد

تنها ورق بخوری!!
 
 
عکس عاشقانه

 

 

نوشته شده در جمعه 7 مهر 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 14:22 توسط sajjad|

این روزها آنقدر دلم تنگ است که برای اندازه گیری آن مقیاسی پیدا نمی کنم!
و چقدر ... هوای سفر به سرم زده است..
به کجایش را نمی دانم، فقط آنقدر می دانم که دلم می خواهد بروم و برای رفتنم کوله باری برندارم…
جز...
جز تن رنجور و روح تنهای خویش...
خستگی هایم را کنار جاکفشی با کفش هایم جفت کنم و دلتنگی خویش را کنار قاب عکسم بگذارم و اندوهم را به آینه بسپارم ...
غمم را اما به رودخانه خواهم سپرد تا به جای چشم های خشکیده از اشکم بگرید...
و دلم را... با این یکی نمی دانم چه کنم؟
شاید آن را کنار حیاط خانه مان به شاخه ی فروافتاده ی بید مجنون بسپارم تا با هر نسیم در هوای تو به رقص درآید...
شاید هم آن را با خود ببرم اما ...
نه !!! یادگاری از آن تو...آن را برای تو می گذارم تا هر وقت فرصتی کردی و نگاهی به آن انداختی یادت بیاید که یک روز این دل از برای تو می تپید...شاید...
 

نوشته شده در سه شنبه 4 مهر 1391برچسب: دل نوشته,ساعت 14:38 توسط sajjad|

 

دیگر کمتر اشـــک می ریزم
 دارم بُزرگ می شوم
  یا
   سنـــــگ
    نمی دانم..!

 

 

نوشته شده در سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 14:18 توسط sajjad|

 

قاصدک غم دارم
   غم آوارگی و در به دری
      غم تنهایی و خون جگری
         قاصدک وای به من ،همه از خویش مرا می رانند
            همه دیوانه و دیوانه تَرم می خوانند
            مادر من غم هاست
         مهد و گهواره ی من ماتم هاست
      قاصدک دریابم!روح من عصیان زده و طوفانیست
   آسمان نگهم بارانیست
قاصدک غم دارم
   غم به اندازه سنگینی عالم دارم
      قاصدک غم دارم
         غم من صحرا هاست
            افق تیره او ناپیداست
            قاصدک از این پس منم و تنهایی
         و به تنهایی خود در هوس عیسایی
      و به عیسایی خود منتظر معجزه ای غوغایی
   قاصدک زشتم من زشت چون چهره ی سنگ خارا
زشت مانند زال دنیا
   قاصدک ،حال گریزش دارم
      می گریزم به جهانی که در آن پستی نیست
         پستی و مستی و بدمستی نیست
            می گریزم به جهانی که مرا ناپیداس
شاید آن نیز فقط یک رویاست!!!

نوشته شده در یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 16:1 توسط sajjad|

 

کاش همان کودکي بوديم که حرفهايش را از نگاهش مي توان خواند اما اکنون اگر فرياد هم بزنيم کسي نمي فهمد و دل خوش کرده ايم که سکوت کرده ايم سکوت پر بهتر از فرياد تو خاليست دنيا را ببين... بچه بوديم از آسمان باران مي آمد بزرگ شده ايم از چشمهايمان مي آيد!! بچه بوديم دل درد ها را به هزار ناله مي گفتيم همه مي فهميدند بزرگ شده ايم درد دل را به صد زبان به كسي مي گوييم ...هيچ كس نمي فهمد..!

نوشته شده در شنبه 1 مهر 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 9:18 توسط sajjad|

 

گفتم:میری؟
گفت:آره
گفتم:منم بیام؟
گفت:جایی که من میرم جای 2 نفره نه 3 نفر
گفتم:برمی گردی؟
فقط خندید.....
اشک توی چشمام حلقه زد
سرمو پایین انداختم
دستشو زیر چونم گذاشت و سرمو بالا آورد
گفت:میری؟
گفتم:آره
گفت:منم بیام؟
گفتم:جایی که من میرم جای 1 نفره نه 2 نفر
گفت:برمی گردی؟
گفتم:جایی که میرم راه برگشت نداره
من رفتم اونم رفت
ولی
اون مدتهاست که برگشته
وبا اشک چشماش
خاک مزارمو شستشو میده...

نوشته شده در یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 11:31 توسط sajjad|

 

با این که رفتی از پیشم تو هنوزم عاشقمی

می دونم پشیمونی هنوزم تویِ فکرمی

هنوز دوسَم می داریُ دلداده یِ عشقمونی

دلت برام تنگ شده وُ دلباخته و پشیمونی

می دونم پشیمونی

با این که رفتی از پیشم تو هنوزم عاشقمی

می دونم پشیمونی هنوزم تویِ فکرمی

هنوز دوسَم می داریُ دلداده یِ عشقمونی

دلت برام تنگ شده وُ دلباخته و پشیمونی
.
.
.
غرورُ بشکنُ برگرد برگرد هنوزم دیر نیست

هنوزم این دلِ خسته عاشقِ وُ دلگیر نیست
 عکس عاشقانه
 

 

نوشته شده در دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 10:40 توسط sajjad|

 

میترسم بمیرم و نتوانم تو را در آغوش بگیرم
نگذار که با حسرت یک لحظه گرفتن دستهایت بمیرم.
میترسم بمیرم و نتوانم به تو ثابت کنم که عاشقت هستم ،
میترسم روزی بیایی و بگویی که من لایقت نیستم.
مرا در حسرت عشقت نگذار ، بگذار تا زنده ام تو را حس کنم ،
تو را در آغوش بگیرم و نوازش کنم.
میترسم بمیرم و نتوانم لبهایت را ببوسم ، نمیخواهم در حسرت طعم شیرین لبهایت بسوزم.
دنیا بی وفاست ، می ترسم این دنیای بی وفا مرا از تو بگیرد، میترسم همین روزها قلبم آرام بمیرد.
بگذار در این دو روز دنیا به اندازه ی یک دنیا نگاهت کنم ، بگذار به اندازه ی یک عمر تو را در آغوش بگیرم و با تو درد دل کنم.
میترسم همین لحظه ، همین فردا ، همین روزها لحظه ی مرگم فرا رسد.
یک مرگ پر از حسرت ، یک مرگ پر از آرزو و امید.
تنها حسرت و آرزوی من در آن لحظه تویی و حضورت در کنارم است.
تنها حسرت من در آن لحظه نگاه به چشمهای زیباست است.
در این دو روز دنیا بیا در کنارم ، از عشق بگو برایم ، گرچه سیر نمیشوم از لحظه های با تو بودن، اما هیچگاه نمیمانم در حسرت عشقت..!

عکس عاشقانه
 
نوشته شده در دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 10:39 توسط sajjad|

 

هنوز صدای قدم هایت را پشت سرم می شنوم

 
که همچون غریبه ای مرا بی تفاوت دنبال می کنی

  
ومن این چنین پیش خود می پندارم که هنوز

   
با گام هایت مسیرمرا دنبال می کنی ولی افسوس

    
مرگ بر دوراهی ها ، لعنت بر هرچه بیراهه است

     
آری به اولین دوراهی که رسیدیم دیگر صدای قدم هایت نیامد

      
تو رفته بودی همه گفتند که تو عابری بیش نبودی
 
        ولی من میگویم دوراهی ها تورا ازمن ربودند
 
لعنت بر دوراهی ها...
 

 

نوشته شده در دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 10:37 توسط sajjad|

 

میدونی تنهایی کجاش درد داره؟
انکارش...
 
من تمام راه را با سر ندوئیدم که تو رو تو آغوش او ببینم...!
 
نبودنت را از روی خط ایرانسلم می فهمم که مدت هاست نیاز به شارژ مجدد نداره!!!

 

نوشته شده در دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 10:36 توسط sajjad|

 

چرا هر شب تورو دارم؟

بدون اینکه حتی یک نفس از من جدا باشی

چرا تو جاده گم می شم؟

بدون اینکه حتی یک نفس پیدا شی

چرا از بی تو می ترسم

همش دستات و می گیرم

تو ماه و بردی از شب هام

من از بی ماه، می میرم
 
واسه چی

تو هنوز توی عمق ترانه ها می

واسه چی

واسه چی

توی هر نفسم تو هنوز باهامی

واسه چی

مگه نه اینکه دستام و ول کردی

نذاشتی با تو دنیام و بسازم

تو را هر شب به این جاده ی تاریک و نمناک

واسه چی… می بازم؟
 
چرا این جاده می پیچه؟

همه اش سمت یه بی راهه

چرا من از تو جا موندم؟

چرا دنیا پر از راهه؟

چرا دستامو ول کردی؟

چرا خواستی که تنها شم؟

نمی بینی که عمر من

مثه یه قصه کوتاهه

مثه یه قصه کوتاهه
 

عکس عاشقانه

نوشته شده در دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 10:34 توسط sajjad|

 

آدمــها کنــارت هستند . . . تا کـــی؟ تا وقتـــی که به تو احتــیاج دارند! !
از پیشــت میروند یک روز . . . کدام روز ؟ وقتی کســی جایت آمد!
دوستــت دارند تا چه موقع ؟ تا موقعی که کسی دیگر را برای دوســت داشـتن پیــدا کنـند ...
میگویــند عاشــقت هســتند برای همیشه ! نه . . . ! فقط تا وقتی که نوبت بــــــازی با تو تمام شود. . . و این است بازی باهــم بود
ن..!

عکس عاشقانه

نوشته شده در دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب: دل نوشته,ساعت 10:25 توسط sajjad|

 

وقت هایی هست ...
که دلم جز به بودنت رضایت نمیدهد
حالا من از کجا " تـــــــــــــــــــو" بیاورم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

عکس عاشقانه

نوشته شده در جمعه 17 شهريور 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 11:32 توسط sajjad|

 

آن کـه رفـت تــــــــــــو بــودی...
یادت هست...
روزی پرسیدی این جاده به کجا میرود.
و من سکوت کردم.
دیدی...
جاده جایی نرفت.
آن که رفت تــــــــــــــو بودی...
نوشته شده در چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 10:10 توسط sajjad|

 

اهـل پـنـهـان کـاری نـیـسـتـــم ..!

اعـتـرافــ مـی کـنـــم : ..

زمـــــــانــــــی دل یـــکــی را ســوزانـــده ام !!

حــالا ..


یــــکــــی..

یـــــکــــــی ..

یـــــــ کــــــــ ی !!




دلــــم را مــی ســوزانـــنـــــد..!

 

نوشته شده در چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 9:52 توسط sajjad|

 

!..حکایت من حکایت کسی بود که عاشق دریا بود ولی قایق نداشت ،
دلباخته سفر بود اما همسفر نداشت .
حکایت کسی بود که زجر کشید اما ضجه نزد ،
زخم داشت اما ننالید ،
گریه کرد اما اشک نریخت .
حکایت من حکایت کسی بود که پر از فریاد بود اما سکوت کرد تا
همه صداهارا بشنود..!

 

نوشته شده در چهار شنبه 15 شهريور 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 9:46 توسط sajjad|

 

..!نبودنت بهترین بهانه است برای اشک ریختن
 
ولی کاش بودی تا اشکهایم از شوق دیدارت سرازیر میشد ...

کاش بودی و دستهای مهربانت مرهم همه دلتنگیها و نبودنهایت میشد ...
 
کاش بودی تا سر به روی شانه های مهربانت می گذاشتم و دردهایم را به گوش تو میرساندم ...
 
بدون تو عاشقی برایم عذاب است ، میدانم که نمیدانی بعد از تو دیگر قلبی برای عاشق شدن ندارم ...
 
کاش میدانستی که چقدر دوستت دارم و بیش از عشق بر تو عاشقم ...
 
میدانی که اگر از کنارم بروی لحظه های زندگی برایم پر از درد و عذاب میشود ، میدانم که نمیدانی بدون تو دیگربهانه ای نیست برای ادامه ی زندگی
جزانتظار آمدنت ..!
 

 جدیدترین عکس های رومانتیک و عاشقانه | www.irannaz.com

نوشته شده در شنبه 11 شهريور 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 10:33 توسط sajjad|

 

!..یکنفر در هـمین نزدیکــی ها

چــیزی
به وسعت یک زنــدگی برایت جا گذاشته است
خیالـــت راحت باشد
آرام چشمهایت را ببــند

یکنفر برای همه نگرانـــــی هایت بیــدار است

یکنفر که از همه زیبایی های دنیــا
تـنهـا تـــو را بـــــاور دارد..!
 
 
 جدیدترین عکس های رومانتیک و عاشقانه | www.irannaz.com
 

 

 

نوشته شده در شنبه 11 شهريور 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 10:25 توسط sajjad|

 

 
!..نیمه ی گمشده ام نیستی
که با نیمه ی دیگرم به جستجویت بر خیزم
تـــــــــو...
تمام گمشده ی منی..!
 
 

نوشته شده در شنبه 11 شهريور 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 10:22 توسط sajjad|

 

!.. حس غریبی ست دوست داشتن
وعجیب تر از آن است دوست داشته شدن
وقتی میدانیم کسی با جان ودل دوستمان دارد
ونفس ها وصدا ونگاهمان در روح وجانش ریشه دوانده
به بازی اش میگیریم
هر چه او عاشق تر ما سرخوش تر !
هر چه او دل نازک تر ما بی رحم تر !...
تقصیر از ما نیست
تمامی قصه های عاشقانه
این گونه به گوشمان خوانده شده اند ..!
 
 

 جدیدترین عکس های رومانتیک و عاشقانه | www.irannaz.com

 

نوشته شده در پنج شنبه 9 شهريور 1391برچسب: دل نوشته,ساعت 18:15 توسط sajjad|

 

!..گاه یک لبخند آنقدر عمیق میشود که گریه می کنیم
گاه یک نغمه آنقدر دست نیافتنی می شود که با آن زندگی می کنیم
گاه یک نگاه آنجنان سنگین می شود که چشمانمان رهایش نمی کنند
گاه یک عشق آنقدر ماندگار میشود که هرگز فراموشش نمی کنیم..!
 
 

 

 

نوشته شده در پنج شنبه 9 شهريور 1391برچسب: دل نوشته,ساعت 18:10 توسط sajjad|

 

!..دلت را سپردی به من و وعده همیشگی دادی،

گفتی که با من همیشه چشمه زلال عشق در قلبت میجوشد
؛

گفتی همیشه آرامی همیشه به امید بودنم زنده میمانی
؛

مدتی است که روزها
،سرد گذشته؛از سردی هوا، آب چشمه ی عشقت یخ بسته؛

رگهای قلبم بی آب است
به یک کویر خشک رسیدن هم بهتر از باریدن باران است؛

فصل عشق
تو ، رو به خزان است با تو بودن مثل رفتن به سوی یک کلبه ی بی نام و نشان است ؛

بی خیال ، از عشق نگو برایم بهانه ات را بیاور که منتظر شنیدن آنم ؛

تو هنوز کتاب عشق را نخوانده ای و آمده ای به سراغ صفحه آخرش
،

هنوز باران عشق را ندیده ای و زیر آسمان آفتابی نشسته ای به انتظار باریدنش ؛

اول بیا و بعد بگو میخواهی بروی تو هنوز نیامده داری میروی ؛

اگر این است امروز تو ، وای به حال فردایت دیگر حوصله ندارم سر کنم با غمهایت ؛

بارها رفتی و خودم آمدم به سراغت ، اینبار دگر حتی نمینشینم چشم به راهت ؛

باور اینکه تو از خوبها نیستی برایت بسی دشوار است اما این دست خودت نیست تو همینی ؛

دیدنت حالم را خراب میکند ، زین پس به جای تو با تنهایی قرار میگذارم ،

اینگونه قلبم با تنهایی روزهایش را فردا میکند ؛

دلت به حالم نسوزد ، اینک این حال من است که سوخته ، چشمهای خیسم ،

به انتهای جاده ای که تو را در آن ندارد چشم دوخته و میشمار
د ثانیه هایی که از رویاهایم فراری اند ؛
 
به جای نفس ، آه میکشم و به جای غم ، حسرت میخورم ؛ خاطره هایم را جا میگذارم و دیگر جای قدمهایت پا نمی گذارم..!
 
 
 
نوشته شده در پنج شنبه 9 شهريور 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 17:51 توسط sajjad|

 

!..مـــات شــدم از رفـتنت ...
هیــچ مـیز شطـرنجی هـم در مــیان نـــبـود
، ایـن وســط ..
فــقط یـک دل بـــود !!
کـه دیگــر نـیست..!
 
 
نوشته شده در پنج شنبه 9 شهريور 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 17:44 توسط sajjad|

!..چه زیباست روزی که در کنار تو سپری شود
چه دل رباست شبی که در آغوش تو سحر شود
چه رؤیائیست بوسه ای که از لبان تو گرفته شود
و چه آتشین است نگاهی که از چشمان تو شعله زند
چه فتنه انگیز است زمزمه خوش آواز تو که در قلب محزون من می نشیند
چه زیباست لبخندی که بر لبان تو دیده شود
و چه دلنشین است سرودی که توسط تو خوانده شود..!
 
 
صمیمانه ترین آرزوهایم را همچون سبدی از گل های یاس سپید
نثار دستهای مهربانت میکنم...
 
 
نوشته شده در دو شنبه 6 شهريور 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 14:51 توسط sajjad|

 

بنام تک نوازنده گیتار عشق
 
!..من کلبه ی خوشبختی تو را روزی با گلهای
شوقم فرش خواهم کرد و برایت سایبانی از جنس پناه پروردگارت خواهم ساخت و قشنگترین لحظه هایم را به پای ساده ترین دقایقت خواهم ریخت تا باز هم بدانی که من عاشقترین پروانه ات بوده ام و مجنون ترین دیوانه ات هستم..!

  

نوشته شده در دو شنبه 6 شهريور 1391برچسب:دل نوشته,ساعت 14:38 توسط sajjad|

صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد


آخرين مطالب
» چشمها بیشتر از پنجره ها میفهمند …
» مَـــن فــقــط مــنــم
» هنوز برایت می نویسم.
» با عشقت مثل چتر رفتار نکن …
» تمام خستگی هایت را یکجا میخرم!!!
» دلتنـــــــــــــــــگي ...
» بــرخی آدمها ...
» چه ساده ...
» زمان ...
» عشق
» تنهایی سخته
» دیوار مجازی
» بعضی حرفا
» برگرد...
» دیوونگی
» نیمکتهای پارک
» دهانت ...
» نامردیست
» در انتظار ...

Design By : Pichak